چگونگی قابلیت طرح دعاوی تنفیذ وصیت نامه در محاکم
دعاوی تنفیذ وصیتنامه از حیث قابلیت استماع یا عدم استماع آن در محاکم، چگونه است؟
در سؤال مطروحه صحبت از وصیت تملیکی شده است. در ماده 826 قانون مدنی آمده: «وصیت تملیکی این است که شخص عین یا منفعتی از مال خود را برای زمان بعد از فوتش به دیگری به طور مجانی تملیک کند». این وصیت یکی از عقود میباشد. موصی مالی از خود را به موصیٌله تملیک میکند و موصیٌله نیز آن را قبول میکند. بنابراین، ایجاب از طرف موصی و قبول از طرف موصیٌله به عمل میآید لذا ممکن است دیگر وراث محقق شدن عقد وصیت را قبول نداشته باشند؛ در اینصورت موصیٌله دادخواستی علیه دیگر ورثه به اثبات وصیتنامه تقدیم میکند و تنفیذ آن را درخواست میکند، این درخواست منافاتی با ماده 20 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ندارد؛ به لحاظ اینکه دادگستری مرجع تظلّمات عامه است ناگزیر از قبول دادخواست بوده و پس از رسیدگی به دعوا، حکم قانونی را صادر میکند.
نظر اول: اگر منظور از دعوای تنفیذ وصیت اصدار حکم به صحت و اصالت عقد وصیت باشد، چنین دعوایی وفق مقررات ماده 2 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و ماده 223 قانون مدنی، قابلیت استماع ندارد و دادگاه باید قرار رد دعوا صادر کند چون این موضوع نه امر حسبی است و نه امر ترافعی و ادعایی است که دادگاه ملزم به استماع باشد. اگر منظور احراز وقوع عقد باشد چون این امر یک ادعای حقوقی محسوب میشود و خلاف اصل است (اصالهالعدم)، دادگاه ملزم به استماع میباشد. همچنین دعوای اصدار حکم به مادون یا تا «ثلث بودن» وصیت و نافذ بودن آن همین حکم را دارد و قابلیت استماع ندارد چرا که امر ادعایی و ترافعی حقوقی نیست و بالعکس کسی که مدعی است که وصیت مازاد بر ثلث بوده و غیرنافذ، میتواند در صورت ذی نفع بودن در مقام طرح برآید. نظر دوم: در دعوای تنفیذ وصیتنامه اگر خواسته خواهان احراز وقوع عقد وصیت باشد با توجه به اینکه ادعای وی خلاف اصل بوده و امر ترافعی است، قابل طرح و استماع است و دادگاه ملزم به پذیرش آن میباشد ولی در صورتیکه خواسته وی تأیید صحت و اصالت عقد وصیت باشد با عنایت به اینکه امر ترافعی نیست و جزء امور حسبی نیز محسوب نمیشود، با استناد به ماده 2 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی قابلیت استماع ندارد. نظر سوم: اساساً طرح دعوای تنفیذ در قانون تعریف نشده است و خواهان جهت تعیین اصالت و صحت عقود اعم از وصیت و غیره اقدام به طرح دعوا میکند. با توجه به اینکه این امر ترافعی و از امور حسبی نیست، لذا قابلیت استماع ندارد و باید رد شود لیکن رویه محاکم قبول این دعوا است که در اینصورت باید به طرفیت کلیه وراث اقامه شود و دادگاه با تعیین کارشناس و ضمن بررسی کلیه ماترک متوفیٰ در صورتیکه وصیت بر ثلث یا کمتر از آن باشد نسبت به تأدیه آن اقدام میکند در غیر اینصورت کلیه وراث باید نسبت به تنفیذ آن نظر دهند. نظر چهارم: رویه محاکم پذیرش دادخواست اینگونه دعاوی است؛ با این وجود چنانچه جنبه ترافعی نداشته باشد مثل صحت وصیتنامه و امثالهم، اینگونه دعاوی قابلیت استماع در محاکم را ندارند. دادگاهها در بعضی از امور غیرترافعی منجمله امور حسبی مکلف به مداخله در رسیدگی هستند و در سایر دعاوی که جنبه ترافعی ندارند حق مداخله ندارند و باید قرار رد دعوا صادر شود. در مواردی که دادخواست تنفیذ وصیتنامه جنبه ترافعی داشته باشد مثلاً وصیت زاید بر ثلث ترکه، چنین دعوایی قابلیت استماع دارد و باید به طرفیت کلیه وراث مطرح گردد.
نظر شما