در رستورانی نشسته بودم، در میان همهمه میهمانان و جُنگ صدای قاشق هاو چنگال ها، ناگاه نگاهم به صفحه تلویزیون دوخته شد. مستندی در حال پخش بود که آن روی دهشتناک و خشن قانون طبیعت را به تصویر میکشید. بره آهویی با چشمانی از وحشت گشاد، از دست درندهای میگریخت. برای فرار از سرنوشتی به ظاهر محتوم، تمام تلاش خود را بکار می بست. میهمانان پیرامونم غرق در صرف غذا بودند و کمتر کسی به آن درام در حال وقوع، وقعی می نهاد تا آنکه در تضاد آشکار با فضای آرام رستوران، صدایی سکوت را درهم شکست.
«چه صحنهی وحشتناکی پخش می کنید! دیگری هم به جدی یا شوخی_ که من نفهمیدم_ گفت: فیلمبردار چقدر سنگدل است که به برهی فراری کمکی نمیکند؟
این فریادواره ها در هوا معلق ماندند،. یکی از گویندگان میهمانی بود که بشقابی لبریز از گوشت پیش روی داشت. حس غریب او از سرنوشت آن حیوان آشکار بود، اما، تو گویی او از تناقض آشکار و نفرت انگیز پیش روی خود نیزبه شدت غافل بود؛چه، وعدهی غذایی او گواه بر همان وحشیگری بود که به آن اعتراض میکرد.
پیتر سینگر، فیلسوف نامدار و مدافع حقوق حیوانات به درستی می گوید، انسانها گونه پرست speciesist (چیزی مثل نژاد پرست) هستند. ما، انسانها منافع خود را بر منافع گونههای دیگر مقدم میداریم و اعمال ظالمانه خود را با تصور برتر بودن بر دیگر گونه ها توجیه میکنیم. این لحظه در رستوران، مصداقی گویا ازباور گونه پرستی و کوری جمعی ما به آن بود.
ما بی درنگ وحشیگری طبیعت را محکوم میکنیم، اما در جهانی زیست و در سیستمی مشارکت میکنیم که تحمیل رنج و درد بر سایر گونه ها را در مقیاسی غیرقابل تصور اعمال می کنیم. گوشتی که در بشقاب ماست، محصول صنعتی است که بر بهرهکشی و کشتار انبوه موجودات دارای احساس، استوار است. ما با فریب خویشتن، خود را از واقعیت زندگی، سرنوشت و مرگ آنها دور میسازیم و اعمال خود را در طوماری توجیه گر از عادی بودن و ضرورت میپیچانیم.
فرار نومیدانه، ترس و دلهره آن بره، تفاوت چندان با دلهره و ترس های پایان زندگی حیواناتی که برای خوراک به مسلخ کشتارگاه برده می شوند، ندارد؛ با این حال، ما همدلی خود را با سایر گونه ها گزینش و انتخاب می کنیم و میان حیواناتی که به آنها ترحم میکنیم و حیواناتی که مصرف میکنیم خط فارق بی مبنا و دل بخواهی ترسیم می کنیم.
اما، یقینا پس از یک بازاندیشی، خواهیم دید که توجیهات اخلاقیای که برای دفاع از انتخابهایمان به کار میبریم نه تنها زیر سوال می رود بلکه چه تبعیض آمیز می نماید. چه، خواهیم دید که حیوانات نیز همانند انسانها توانایی رنج کشیدن و تحمل درد دارند و بیتوجهی ما به این وجه مشترک حزیمت اخلاقی بزرگی است.
در حالی که به بشقاب پر از گوشت خود و تمام تناقضات پیرامونم، توجه میکردم، احساس غریبی داشتم و بدین می اندیشیدم : هنگامی که سر سفره نشستهایم و از ثمرات تلاشها و صرف غذایمان لذت میبریم، چگونه زندگیهایی را که برای خوشی ما قربانی شدهاند فراموش می کنیم؟ و چگونه برای هراس از ترکِ لذتِ خوردنِ گوشتِ حیوانات حلال گوشت، حتی از اندیشیدن درباره درد و رنجی که به سایر گونه های حیوانی تحمل می کنیم، طفره می رویم؟ و چگونه بسیاری از ما از جمله خودم، حتی حاضر نیستیم خوانشی مجدد از آموزه های دینی و اخلاقی خود راجع به خوردن گوشت حیوانات که عموما ما را به مهربانی با سایر گونه ها اندرز می دهند، داشته باشیم؟
دکتر وحید قاسمی عهد
https://t.me/Rozaneibehoghogh
نظر شما