با نقل از خبرگزاری دنیای اقتصاد -علی عبدالمحمدی : معاملات روز گذشته بورس تهران توام با تداوم سرخپوشی نماگرهای تالار شیشهای بود. در روزی که گذشت، شاخصکل بورس تهران بهعنوان نماگر اصلی بازار سهام، ۰.۵۶درصد از ارتفاع خود را از دست داد و نهایتا در سطح ۲میلیون و ۷۸هزارواحدی کار خود را به اتمام رساند. نماگر هموزن نیز که نشانی از اثرگذاری یکسان کلیه نمادهای معاملاتی است و چهره بازار را به نحو مطلوبتری نمایش میدهد، با افت ۰.۶۸درصدی همراه شد. در فرابورس نیز شاخصکل این بازار ۰.۸۵درصد کاهش را تجربه کرد.
ارزش معاملات خرد بازار سهام که شامل سهام و حقتقدم میشود، در روز گذشته رقم ۴هزار و ۳۶۹میلیارد تومان را ثبت کرد. شایان ذکر است که در روزهای اخیر در این آیتم مقادیر بسیار نازلی بهثبت رسیده که گویای رکود حاکم بر جریان معاملات تالار شیشهای است. همچنین در روز گذشته ۱۳۸میلیاردتومان نیز از گردونه معاملات سهام خارج شد. بورس تهران در ماههای اخیر روند پرفراز و نشیبی را پشتسر گذاشتهاست.
از ابتدای اسفند سالگذشته، روند قیمتها در بازار سهام با جدیت تمام در مسیر صعودی قرارگرفت و کلیت بورس تهران با افزایش تقاضا در اکثر نمادهای معاملاتی همراه شد. روزهای خوب بورس تهران در سالجدید نیز ادامه داشت. این روند خوب در بازار سهام تا میانههای اردیبهشت نیز ادامه داشت، اما پس از آن بازار در کلیت خود با رکود معاملاتی همراه شد و پارامترهای تابلوخوانی بازار نیز در حکم گواهی برای تایید این مدعا بودند. از نیمه دوم اردیبهشت به بعد خروج پول از گردونه معاملات سهام، روند غالب در اکثر روزهای معاملاتی بود و ارزش معاملات خرد بازار سهام نیز هر روز نسبت به روزهای قبل رقم پایینتری را تجربه میکرد. هر دو عامل یادشده بیانگر این موضوع است که بعد از تجربه یک دوره رشد قیمتها که تقریبا ۷۵روز به طول انجامید، بازار سهام در ماههای اخیر، آن روی سکه سهامداری را به سهامداران نشانداده و اهالی خود را به این نتیجه رسانده که بازار سهام، بازاری است که افت و خیز و نوسان در مقیاس بالا یکی از مشخصههای اصلی آن است و دستیابی به کامیابی و موفقیت روزافزون در این بازار، به قرعه شانس بستگی ندارد و باید بهصورت اصولی وضعیت این بازار را موردبررسی قرارداد و کلیه فوت و فنهای این بازار را یاد گرفت.
در مقطع کنونی که چنین شرایطی پیشآمده، شاید این سوال به ذهن برخی خطور کند که؛ بهترین استراتژی در بازاری که سه سال است از خود چنین رفتاری را بروز داده، چیست؟ در تعاریف مرسوم مالی، بین سرمایهگذاران و سفتهبازان تفاوتهایی قائل میشوند. سرمایهگذاران معمولا نگاه بلندمدتی به بازار سهام دارند و نوسانهای مقطعی و کوتاهمدت قیمت سهام آنها را آزردهخاطر نمیسازد، بنابراین با تجربه افت و خیزهای گوناگون در بازار سهام بهراحتی کنار میآیند، اما سفتهبازان عموما به مقوله بازارهای مالی به دید کوتاهمدت مینگرند و بهدنبال استفاده از فرصتهایی در بازارها هستند که در آنها قیمتهای روی تابلو و بازار داراییهای مختلف از ارزش ذاتی آنها فاصله گرفتهاست و سفتهبازان بهمنظور کسب منفعت از محل این شکاف اقدام به خرید داراییهای مختلف میکنند. طبیعتا با افزایش بهای دارایی خریداریشده شکافی که میان قیمت دارایی و ارزش ذاتی آن وجود داشت، جبران میشود و سفتهبازان نیز که نگاه بلندمدتی ندارند اقدام بهفروش دارایی تحتمالکیت خود میکنند تا سود خود را محقق کنند.
سفتهبازان بعد از فروش داراییها و شناسایی سود به سراغ داراییهای دیگری میروند تا از شکاف میان قیمت و ارزش ذاتی در سایر داراییها بهرهمند شوند. در مقطع فعلی که بورس تهران چندین ماه طاقتفرسا را تجربهکرده است، این سوال برای برخی سرمایهگذاران مطرحشده که آیا بورس تهران را باید به منزله یک بازار بلندمدت تلقی کرد یا اینکه این بازار را باید کوتاهمدتی نگاه کرد و در مقاطعی از زمان سرمایهها را به سمت این بازار روانه کرد؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت که با بررسی آمار سابقه معاملات در بازار سهام و سایر بازارها، سبقت سهام در کسب بازدهی از دیگر بازارها برای مخاطب عیان میشود، اما تفاوتی که معاملات سهام دارد در نوسانهای آن است. سهام در بلندمدت هم از تورم عمومی جامعه و هم دیگر بازارها عملکرد بهتری را ثبت میکند، اما افت و خیزهای بازاری مثل بورس تهران قابلمقایسه با نوسان قیمتها در بازار طلا، سکه، مسکن و خودرو نیست، بنابراین سرمایهگذاری که راهی این بازار میشود باید خاصیت ریسکپذیری داشتهباشد و یک سرمایهگذار با چاشنی صبر و پذیرش ریسک موجود در بازار سهام میتواند با حضور مستمر در بازار سهام هم تورم را پوشش دهد و هم به نسبت سایر بازارها بازدهی بیشتری راکسب کند، اما سفتهبازی و نوسانگیری نیازمند روحیه ریسکپذیر و دانش و آمار و اطلاعات بهروز برای تحلیل موقعیت و شرایط کلی کنونی بازار، سناریوهای محتمل برای کلیت بازار و صنایع و یک سهم خاص است تا سرمایهگذار بتواند به نحو مطلوبی اوضاع کنونی و آنچه که اتفاق خواهد افتاد را پیشبینی کند تا بتواند به بهترین نحو از سرمایه خود بازدهی کسب کند، بنابراین در تمایز بین این دو مفهوم و مناسببودن هریک از این روشها برای مقطع فعلی میتوان این نکته را یادآور شد که هر سرمایهگذاری باید با توجه به ذائقه ریسک خود (ریسکپذیری یا ریسکگریزی) اقدام به چینش پورتفوی یا سبد سرمایهگذاری کند. مطمئنا هریک از این روشها اگر بهگونهای اصولی و اساسی اجرا شوند، برای سرمایهگذار مطلوبیت ایجاد خواهند کرد.
نظر شما