به دلالت محتویات پرونده محاکماتی واصله، خانم ز.ر. دادخواستی بهطرفیت آقای ف.ن. به خواسته طلاق به علت عسروحرج و اعتیاد به مواد مخدر شیشه تقدیم دادگاه عمومی ک. نموده و بهطور خلاصه توضیح میدهد که به موجب سند نکاحیه به عقد خوانده درآمده و پس از ازدواج متوجه شده که خوانده مواد مخدر از نوع شیشه استعمال نموده و معتاد میباشد و طی این مدت هیچگونه خرج و نفقه و هزینه زندگی به وی و فرزند مشترک نپرداخته و به جهت بروز مشکلات و اعتیاد و عدم مسئولیت و تهدید به مرگ و بدرفتاری خوانده و عدم پرداخت نفقه توسط مشارالیه به وی (خواهان) و فرزندش ادامه زندگی مشترک با خوانده غیرمقدور بوده و تقاضای صدور حکم به طلاق به لحاظ عسروحرج نموده و فتوکپیهای: 1- سند ازدواج رسمی شماره 114- 1387/9/22 تنظیمی در دفترخانه رسمی ازدواج شماره… ک. مبنی بر وقوع عقد نکاح دائم فیمابین ز.ر. و ف.ن. 2- شناسنامه و کارت شناسائی ملی ز.ر. را ضمیمه عرضحال تقدیمی مینماید. پرونده امر بدواً در دفتر حمایت از حقوق زنان و کودکان دادگستری ک. مورد بررسی قرار گرفته و دفتر مذکور طی نامه مورخ 1391/12/12 بهعنوان مجتمع قضائی خانواده ک.، نظریه مورخ 1391/12/10 مشاور دفتر فوق را ارسال میدارد که به موجب نظریه مشاور مزبور اعلام گردیده است که: «با توجه به حدود سابقه 5 سال زندگی مشترک و داشتن یک دختر سهساله، زوجه بهصورت یکطرفه جهت صدور حکم طلاق یکطرفه مراجعه نموده است با بررسی سوابق و مشکلات فیمابین، زوج (شوهر) حدود 4 سال است که از اعتیاد مزمن به شیشه، تریاک رنج میبرد و اعتیاد نامبرده باعث مشکلات عدیده در زوجه گردیده ضمن اینکه بدرفتاری، کتککاری، فحاشی و… بهطور مزمن در رابطه زوجین مشاهده میشود لذا با توجه به موارد فوق و اصلاحناپذیر بودن شوهر و عدم تحمل و پذیرش وی از جانب زوجه، توصیه به طلاق یکطرفه میشود.»
پرونده مذکور در تاریخ 1391/12/12 جهت رسیدگی به شعبه 23 دادگاه عمومی حقوقی (خانواده) ک. ارجاع شده و دادگاه مذکور طرفین را دعوت به دادرسی نموده و از کلانتری س. ک. درخواست مینماید که در خصوص وضعیت اخلاقی و اجتماعی و کسبوکار و اشتهار یا عدم اشتهار خوانده به استعمال هر نوع مواد مخدر در محل اقامت خوانده تحقیق معمول داشته و نتیجه را به دادگاه اعلام دارد. و از اجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی ک. نیز استعلام میگردد در آن اجرا حکمی در مورد خوانده اجرا شده و یا در حال اجرا میباشد اعلام داشته. و از اداره تشخیص هویت نیروی انتظامی ک. نیز سوابق کیفری خوانده را استعلام مینماید.
کلانتری 18 س. ک. حسب نامه مورخ 1392/1/22 در پاسخ استعلام شعبه 23 دادگاه خانواده ک. گزارش مورخ 1392/1/21 مأمور آن کلانتری را که به هنگام انجام تحقیقات محلی تنظیم گردیده است ارسال میدارد که خلاصتاً حاکی از این است که تعدادی از اهالی و مطلعین از چگونگی استعمال مواد مخدر توسط ف.ن. اظهار بیاطلاعی نموده و دیگران اعلام داشتند که فقط از طریق دیگران مطلع شدهاند که ف.ن. اعتیاد به مواد مخدر دارد که گاهاً شیشههای منزل پدرش را در آدرس اعلام شده تخریب نموده است.
اداره تشخیص هویت پلیس آگاهی استان ک. طی نامه مورخ 1392/1/11 در پاسخ دادگاه اعلام میدارد که از خوانده سابقه کیفری به دست نیامده است.
بایگانی راکد دادگاه انقلاب اسلامی ک. نیز در ذیل نامه استعلامیه دادگاه خانواده مذکور اعلام میدارد که سابقهای از خوانده مشاهده نگردیده است.
خوانده در نشانیهایی که خواهان اعلام میدارد مورد شناسایی واقع نشده و نهایتاً خواهان در تاریخ 1392/03/21 در محضر دادگاه مذکور اظهار میدارد که همسرش (خوانده) معتاد است و جا و مکان خاصی ندارد و مرتب جا عوض میکند و دیگر آدرسی از خوانده ندارد و تقاضای دعوت خوانده را از طریق نشر آگهی نموده و دادگاه نیز خوانده را از طریق مطبوعات دعوت به رسیدگی مینماید. در تاریخ 1392/4/31 جلسه دادرسی شعبه 23 دادگاه خانواده ک. با حضور خواهان تشکیل شده و خواهان اظهار میدارد که 5 سال است که با خوانده ازدواج نموده و خوانده اعتیاد شدید به مواد مخدر داشته و در این مدت خرج و نفقه وی (خواهان) را پرداخت ننموده و مرتب وی را مورد ایراد و ضرب قرار داده و زمانیکه خمار مواد مخدر میشده و در وضعیت بیپولی قرار میگرفته وی (خواهان) را مورد ایراد ضرب و تهدید قرار میداده و میگفته که به هر طریق ممکن، حتی خودفروشی برایش پول تهیه نماید تا مواد مخدر تهیه کند و تا زمانیکه خوانده به وی خرجی نمیداده و او را کتککاری میکرده، تحمل مینموده ولی همینکه پای آبرویش به وسط کشیده شد به منزل پدرش فرار کرده است و وقتیکه مواد مصرف میکرد توهم میزد و زمان و مکان را فراموش میکرد و بسیار خطرناک میشد و یک پرونده در شعبه 110 دادگاه جزائی ک. تشکیل شده است و به جهت عسروحرج تقاضای صدور حکم طلاق داشته و آنچنان به تنگ آمده که حاضر است در قبال طلاق تمامی حقوقات شرعی و قانونی خود را بذل نماید و به وکالت از همسرش (خوانده) قبول بذل مینماید و پرونده کیفری فوق و تحقیقات محلی استناد مینماید و از دور و نزدیک شنیده است که شاید خوانده در زندان ک. باشد.
دادگاه در جلسه مزبور مقرر میدارد که در خصوص وضعیت اخلاقی و اجتماعی و اعتیاد زوج از طریق مرجع انتظامی تحقیق به عمل آید و از اداره تشخیص هویت نیز سابقه کیفری خوانده استعلام شود.
در تاریخ 1392/5/28 شعبه 23 دادگاه خانواده ک.، پرونده کیفری کلاسه 920134/ج 110 متشکله در شعبه 110 دادگاه عمومی جزائی ک. را مورد ملاحظه قرار داده و محتویات آن را در صورت مجالس تنظیمی منعکس مینماید که اجمالاً حاکی از این است که خانم ز.ر. در تاریخ 1391/12/14 از شوهر خود به نام آقای ف.ن. به لحاظ اهانت و فحاشی و ترک انفاق و ضربوجرح خود و فرزند مشترک و تهدید با سلاح و اعتیاد به شیشه و اذیت و آزار و عدم امنیت جانی خویش به کلانتری 18 س. ک. اعلام شکایت نموده و پرونده پس از تحقیق از شاکیه در مرجع انتظامی فوق به دادسرای عمومی و انقلاب ک. ارسال و جهت رسیدگی به شعبه 6 دادیاری دادسرای مذکور ارجاع شده و دادیاری مزبور نیز پرونده را جهت انجام تحقیقات و تکمیل به مرجع انتظامی ارسال داشته و کلانتری یادشده در اجرای دستورات دادیاری فوق مبادرت به انجام تحقیقات محلی نموده که گزارش مأمور تحقیق حاکی از صحت شکایت شاکیه میباشد و در دادیاری فوق از متهم تحقیق شده و نهایتاً قرار مجرمیت متهم (ف.ن.) تحت عناوین توهین و ترک انفاق صادر شده و در مورد سایر اتهامات قرار منع تعقیب صادر میگردد و قرار مزبور با موافقت دادسرا و صدور کیفرخواست به دادگاه عمومی ک. ارسال و بهمنظور رسیدگی به شعبه 110 دادگاه عمومی جزائی ارجاع گردیده و نهایتاً شعبه فوقالذکر نیز طبق دادنامه غیابی مورخ 1392/4/31 مبادرت به صدور حکم به محکومیت آقای ف.ن. به جهت ترک به پرداخت مبلغ ده میلیون ریال جزای نقدی مینماید و رأی هنوز به طرفین ابلاغ نشده (در تاریخ تنظیم صورتجلسه فوق) و در مورد توهین و فحاشی نیز اتخاذ تصمیم نگردیده است.
دادگاه دستور دعوت طرفین را برای رسیدگی صادر نموده و خوانده را از طریق زندان دعوت مینماید و وضعیت و نوع اتهام یا اتهامات وی و چگونگی امر را از زندان استعلام نموده و آقای ف.الف. را هم بهعنوان مطلع دعوت مینماید.
در تاریخ 1392/6/31 جلسه دادرسی شعبه 23 دادگاه خانواده ک. با حضور خواهان تشکیل شده و خواهان خواسته خود را برابر دادخواست تقدیمی اعلام داشته و به قرآن سوگند یاد میکند که هیچ خبری از خوانده ندارد و نمیداند که شوهرش کجاست و مجدداً مطالب مشروحی را در مورد اعتیاد همسر خود و نیز تهدید از طریق ارسال پیامک برای وی (خواهان) و بذل تمام حقوحقوق خویش در قبال طلاق بیان داشته و اعلام میدارد که پدر خود و پدرخوانده را جهت ادای شهادت به دادگاه آورده و تقاضای تحقیق از آنها را مینماید.
دادگاه در جلسه مزبور مبادرت به صدور قرار استماع شهادت شهود را صادر نموده و از سه نفر گواه به اسامی آقایان ف.الف. و س.ن. (پدر زوج) و ک.ر. (پدر خواهان) تحقیق به عمل آورده و: 1- آقای ف.الف. اجمالاً اظهار میدارد که فقط چند سال همسایه پدر ف. بوده و ندیده است که او مواد بکشد و از اذیت و آزار نسبت به همسرش (خواهان) و عدم پرداخت نفقه بیاطلاع است و فقط یکبار به درخواست پدر ف. از وی ضمانت نموده تا از زندان آزاد شود. 2- آقای س.ن. (پدر زوج) اجمالاً با تأیید اعتیاد فرزند به مواد مخدر، اظهار میدارد که هیچ ماده مخدری نیست که به ک. آمده باشد و ف. نکشیده باشد و حدود 7 ماه به کمپ ترک اعتیاد رفت و یکسال هم در خانه وی (منزل پدری) بوده و بعد خانه تهیه کرده و رفته است و وی ندیده که ف. زن خود را کتک بزند و مطالبی را در مورد ترک منزل مشترک به علت ایراد ضرب شوهرش و رفتن خواهان به منزل پدر خود و عدم مراجعت به منزل مشترک با وصف وساطت عنوان نموده و اضافه میکند که آدرس پسرش را نمیداند و خبر یا رابطه با او ندارد. 3- آقای ک.ر. نیز مطالب مشروحی را در مورد عسروحرج فرزند خود (خواهان) و اعتیاد خوانده و ایراد ضرب توسط خوانده نسبت به خواهان و رفتار زوج با دخترش اظهار میدارد. دادگاه مزبور در جلسه فوق قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده و به خواهان اخطار مینماید که گواهی عدم بارداری و تصویر شناسنامه فرزند مشترک را ارائه نماید.
به موجب گواهی صادره از ناحیه دکتر الف. ک. که پس از انجام آزمایش مربوط به بارداری از خانم ز.ر. میباشد اعلام گردیده است که مشارالیها در تاریخ 1392/07/01 آزمایش حاملگی انجام داده و آزمایش منفی بوده و نامبرده در حال حاضر باردار نمیباشد.
آقای م.ر. (داور زوجه) طی نظریهای که در تاریخ 1392/07/06 توسط خواهان ارائه شده است اجمالاً عدم توفیق خود را در جهت سازش زوجین اعلام داشته و اضافه میکند که زوجه با وجود مشکلات زیاد اصرار به طلاق دارد.
چون زوج اقدام به معرفی داور خود نمینماید لذا در اجرای ماده 28 قانون حمایت خانواده، دادگاه مبادرت به تعیین داور برای زوج مینماید و ضمناً از زندان ک. سوابق کیفری خوانده را استعلام مینماید اداره زندان مرکزی ک. به موجب نامه مورخ 1392/6/12 در پاسخ شعبه 23 دادگاه عمومی حقوقی ک.، سابقه ف.ن. را که شامل بازداشت به لحاظ ترک انفاق و توهین میباشد ارسال داشته و اضافه میکند که نامبرده دارای هیچگونه سابقه بازداشت نمیباشد.
دادگاه مذکور مجدداً از زندان مرکزی ک. کلیه نشانیها و تلفنهای ثابت و سیار ف.ن. را استعلام نموده و زندان مرکزی ک. طی نامه مورخ 92/8/12 دو آدرس به شرح ذیل:1- ش.، خ… 2-ش…. و نیز یک شماره تلفن همراه را به دادگاه اعلام میدارد.
بهموجب صورتجلسه مورخ 1392/9/6 تنظیمی از ناحیه شعبه 23 دادگاه عمومی حقوقی (خانواده) ک. چنین عنوان گردیده است که: مشاهده میشود که مدیر محترم زندان مرکزی ک. دو آدرس از خوانده به نام آقای ف.ن. را یکی در ش. و یکی در ش. ارائه داده است (ص 124 ) و خوانده سابقاً از این آدرسها دعوت به دادرسی شده که شناسائی نگردیده است (ص 24 و 47) و البته آدرس ش. هم متعلق به پدرش بوده که برابر صفحه 35 گزارش شده است که ف. سابقاً شیشههای منزل پدرش را در آدرس فوق شکسته است و آدرس ش. را نیز خواهان اعلام داشته (ص 43) که باز از آن آدرس شناخته نشده است (ص 47…). دادگاه به خواهان اخطار مینماید که آدرس دقیق و جدید و محل سکونت زوج را اعلام دارد.
خواهان طی لایحهای که در تاریخ 92/9/30 تقدیم دادگاه نموده، اعلام کرده است که هیچگونه نشانی و آدرسی از خوانده ندارد.
آقایان ر.ع. (داور انتخابی دادگاه برای زوج) و همچنین داور زوجه به موجب نظریه مشترکی که در تاریخ 1392/9/30 تقدیم دادگاه نمودهاند، اجمالاً عدم توفیق خود را در ایجاد سازش بین طرفین اعلام میدارند.
بالاخره شعبه 23 دادگاه عمومی حقوقی (خانواده) ک. به موجب دادنامه غیابی شماره 9209978312301211 – 1392/10/03 خلاصتاً در خصوص دادخواست خانم ز.ر. بهطرفیت آقای ف.ن. به خواسته طلاق به لحاظ عسروحرج ناشی از عدم پرداخت نفقه و سوءرفتار و اعتیاد به مواد مخدر و روانگردان (تریاک و شیشه) و ضربوجرح و تهدید به مرگ، با توجه به مجموع اوراق و محتویات پرونده و احراز رابطه زوجیت طرفین و مثمرثمر واقع نشدن تلاش و مساعی دادگاه در اصلاح ذاتالبین و ارجاع امر به داوری و عدم توفیق داوران در سازش و تحقیقات صورت گرفته و مؤدای گواهی گواهان و پرونده استنادی متشکله در شعبه 110 دادگاه عمومی جزائی ک.، متضمن محکومیت زوج به ترک انفاق و تحقیقات محلی که گویای عدم پرداخت نفقه و سوءرفتار زوج و اقرار وی به عدم پرداخت نفقه و حتی عدم اطلاع از طرح دادخواست طلاق از سوی همسرش و عدم حضور خوانده در جلسات رسیدگی دادگاه و عدم ارسال و تقدیم هرگونه لایحه دفاعیه یا اعتذاریه علیرغم اخطارها و آگهی ابلاغ وقت دادرسی و مضی مهلت و انتظار کافی دادگاه و تشخیص ثابت و وارد بودن دعوی خواهان و توجیهات دیگر منعکس در دادنامه مزبور و به استناد تبصره ماده 1133 و مواد 1145 و 1146 قانون مدنی و مواد 4 و 20 و 21 و 29 و 31 تا 33 و 37 قانون حمایت خانواده، حکم به الزام زوج به مطلقه نمودن زوجه خود با شرایط مقرر در رأی مزبور، صادر مینماید.
دادنامه مذکور جهت ابلاغ به خوانده (زوج) به نشانی ک.، شهرک… ارسال شده و حسب گزارش مأمور ابلاغ در ظهر آن، در تاریخ 1392/10/30 به علت عدم حضور خوانده طبق ماده 70 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ابلاغ قانونی شده و آقای ح.ت. به وکالت از آقای ف.ن. به موجب دادخواستی که در تاریخ 1392/12/19 در دفتر دادگاه صادرکننده رأی مذکور به ثبت رسیده است مبادرت به فرجامخواهی از دادنامه فوق نموده و دفتر دادگاه یادشده پس از انجام تبادل لوایح، پرونده را به دیوانعالی کشور ارسال داشته و رسیدگی به موضوع به این شعبه ارجاع میگردد و مندرجات عرضحال تقدیمی وکیل محکومعلیه و لایحه پیوست آن و همچنین لایحه جوابیه زوجه به هنگام شور قرائت خواهند گردید.
با التفات به اینکه به موجب ماده 305 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی محکومعلیه غائب حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید و این اعتراض واخواهی نامیده میشود و توجهاً به اینکه بر اساس مقررات ماده 306 قانون مرقوم و قسمت اخیر آن مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانیکه مقیم کشورند بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود و درصورتیکه حکم ابلاغ واقعی نشده و محکومعلیه مدعی عدم اطلاع از مفاد رأی باشد میتواند دادخواست واخواهی را به دادگاه صادرکننده حکم غیابی تقدیم دارد و با عنایت به اینکه در مانحنفیه به دلالت محتویات پرونده و بالأخص اظهارنظر ریاست محترم دادگاه صادرکننده رأی معترضعنه، بهنحویکه در صورتجلسه مورخ 1392/9/6 آن دادگاه انعکاس دارد، محکومعلیه غائب در هیچیک از نشانیهای اعلامشده و دعوتشده مورد شناسائی قرار نگرفته است و عنایتاً به اینکه بر اساس مندرجات لایحه اعتراضیه وکیل محکومعلیه غائب راجع به کیفیت ابلاغ و عدم اطلاع موکل خویش از جلسات دادرسی دادگاه و رأی غیابی موضوع واخواهی، دادخواست تقدیمی آقای ح.ت. به وکالت از آقای ف.ن. با عنایت به توجیهات مرقوم و بهویژه مقررات صدرالذکر، از وصف اعتراض به رأی غیابی برخوردار بوده و از مفاد آن افاده واخواهی از رأی معترضعنه میگردد و عدم ابلاغ واقعی دادنامه مورد بحث، استحقاق محکومعلیه را در برخورداری از حق واخواهی ایجاب مینماید. علیهذا با تلقی و تعبیر دادخواست مطروحه آقای ح.ت. به وکالت از آقای ف.ن. به واخواهی از دادنامه غیابی شماره 9209978312301211- 1392/10/3 اصداری از شعبه 23 دادگاه خانواده کرمانشاه، پرونده امر در وضعیت حاضر از قابلیت طرح در دیوانعالی کشور برخوردار نمیباشد لذا مقرر میدارد دفتر پرونده از موجودی کسر و جهت رسیدگی به اعتراض معموله به رأی غیابی صدرالذکر به دادگاه صادرکننده آن ارسال گردد.
رئیس و عضو معاون شعبه شعبه 22 دیوانعالی کشور
جنتی- حضرتی
نظر شما