بررسی ماهیت بزه افتراء و توهین
در بزه افتراء، آیا صرف نسبت دادن عنوان مجرمانه به طرف مقابل مثل کلاهبردار و یا سارق کافی است یا اینکه لازم است رفتاری مجرمانه را به وی منتسب نماید، مثلاً بگوید «تو بودی که وسایل منزل ما را سرقت کردی» و نتواند آن را ثابت کند. همچنین منظور از عبارت «نتواند صحت آن را ثابت نماید» موضوع ماده 697 قانون تعزیرات اسلامی چیست؟
آیا اگر متهم در مقام دفاع اظهار دارد برای اثبات ادعای خود و در حال حاضر شاهد و گواه دارد می بایست دلایل او جمع آوری شود؟ در صورتی که این مطلب را بپذیریم با توجه به اینکه متهم در مقام دفاع دلایلی برای اثبات ادعای خود که در حقیقت اثبات عنوان مجرمانه برای شاکی است ارائه نموده، آیا باید درخصوص این جرم نسبت داده شده نیز علیه شاکی اظهارنظر ماهوی گردد؟
همانگونه که در ماده 697 قانون مجازات اسلامی تصریح شده فرد باید جرمی را از طرقی که در ماده مذکور است صراحتاً و به قصد متهم کردن وی به دیگری نسبت دهد و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند تا جرم افتراء تحقق پیدا کند؛ صرف استعمال لفظ کلاهبردار یا دزد و خائن توهین تلقی می شود و خارج از شمول ماده 697 است؛ نظریه اقلیت که با این مبنا تطبیق می کند مورد تائید است.
تفاوتی نمی کند که متهم صرفاً عنوان مجرمانه مانند کلاهبردار یا سارق را به شاکی نسبت دهد یا اینکه رفتار مجرمانه را نسبت دهد، مثلاً بگوید «تو بودی که وسایل منزل مرا سرقت کردی» و نیز نتواند صحت آن را ثابت نماید. لیکن نقطه حائز اهمیت آن است که باید دید انگیزه متهم از نسبت دادن لفظ مجرمانه به شاکی چیست؟
توهین به فرد است یا مخدوش نمودن حیثیت اجتماعی وی؛ که چنانچه اثبات شد قصدش توهین است، باید آن را بزه توهین تلقی نمود ولی اگر هدف فرد از بیان لفظ مجرمانه مخدوش نمودن حیثیت اجتماعی فرد و تخریب شخصیت وی در جامعه است، باید آن را افتراء دانست.
مثلاً متهم هر جا که دیگران را می بیند می گوید این کارمند رشوه خور است. علی ای حال اگر متهم برای اثبات ادعای خود در همین مرحله از رسیدگی شاهد و یا گواه و یا دلایل دیگری داشته باشد، می بایست دلایل او جمع آوری گردد که در صورت اثبات این اسناد، اگر جرم از جرائم قابل گذشت باشد و نیازمند به طرح شکایت از ناحیه شاکی خصوصی و شاکی خصوصی نیز شکایتی ننموده باشد، در این خصوص اقدامی از این جهت نخواهد داشت.
لیکن چنانچه جرم از جمله جرائم غیرقابل گذشت باشد، مراتب می بایست در راستای اعمال ماده 99 قانون آئین دادرسی کیفری به دادستان اطلاع داده شود که در صورت ارجاع، تحقیقات در این خصوص نیز ادامه می یابد که در صورت اثبات، جرم افتراء منتفی خواهد بود.
1- اگر متهم صرفاً لفظی که دارای عنوان مجرمانه است را به شاکی نسبت دهد، مثلاً بگوید: «ای کلاهبردار یا ای دزد» این عمل را باید بر بزه توهین منطبق دانست نه افتراء، بلکه همان گونه که در نص صریح ماده 697 قانون تعزیرات اسلامی نیز آمده است برای تحقق بزه افتراء نیازمند «نسبت دادن رفتاری مجرمانه به شاکی» می باشیم که البته نیز متهم نتواند آن را اثبات نماید
و اگر مدعی گردد که دلایلی برای اثبات ادعای خود دارد، صرفاً به دلایل او از این جهت رسیدگی می شود که ادعای او ثابت شود نه اینکه به جرم مذکور رسیدگی شود. به عبارت دیگر اگر متهم دلایلی اقامه نمود، صرفاً فقدان سوء نیت متهم از این نسبت دادن احراز خواهد شد و دادسرا در خصوص اینکه آیا واقعاً جرمی از ناحیه شاکی ارتکاب یافته یا خیر ورود نمی کند.
2- تفاوتی نمی کند که لفظ را نسبت دهد یا رفتار را، بلکه فقط می بایست متهم سابقاً این نسبت را اثبات نکرده باشد؛ بنابراین نیازمند به رسیدگی سابق به موضوع در محکمه و صدور حکم قطعی مبنی بر برائت وی می باشد؛ لذا اگر متهم در مقام دفاع اظهار دارد در حال حاضر می تواند ادعای خود را ثابت کند مسموع نیست؛ زیرا تا زمانیکه جرمی برای افراد اثبات نشده باشد نباید آن جرم را به دیگران نسبت داد و همین که متهم اقرار نماید سابقاً شکایتی علیه شاکی مطرح نشده است و حکم قطعی علیه وی مبنی بر محکومیت نامبرده صادر نشده برای تحقق بزه افتراء کافی است.
3- در اینکه لفظ را نسبت دهد یا رفتاری را تفاوتی نمی کند؛ لیکن اگر سابقاً جرمی را که نسبت داده در قالب حکم دادگاه برای شاکی ثابت شده باشد، دیگر جرم افتراء محقق نخواهد شد؛ اما اگر متهم ادعا نماید سابقاً موضوع رسیدگی نشده لیکن در حال حاضر دلایلی برای اثبات ادعای خود دارد، باید در این خصوص مبادرت به صدور قرار اناطه نمود تا در خصوص آن رسیدگی و منتهی به صدور حکم قطعی گردد که اگر جرم انتسابی در خصوص شاکی اثبات شد نسبت به بزه افتراء قرار منع تعقیب صادر می گردد و اگر ثابت نشد، بزه افتراء محقق شده است.
نظر شما