در مورد دادخواست تقدیمی م.ع. به طرفیت خانم ها الف. و خ. و م. شهرت جملگی ح. به خواسته مطالبه خسارت تأخیر تأدیه به مبلغ صد و سی هشت میلیون ریال از ماترک متوفی م.ح. با این توضیح که خواهان اظهار داشت »مورث خواندگان مرحوم م.ح. تعداد 13 فقره چک به اینجانب داده است که منتهی به برگشت شده است و اینجانب از طریق اجرای اداره ثبت اسناد مبلغ چک را وصول لکن خسارت تأخیر تأدیه وصول نشده است
تقاضای خسارت تأخیر تأدیه از ماترک متوفی مورد استد عاست« دادگاه با مداقه در پرونده نظر به این که مطالبه خسارت تأدیه به لحاظ تسبیب و اتلاف می باشد و با فوت صادر کننده چک، اتلاف و تسبیب موضوعاً منتفی می باشد و لذا دعوی خواهان غیر موجه تشخیص داده می شود به استناد ماده 1257 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر بی حقی خواهان صادر می شود این رأی ظرف مدت بیست روز قابل اعتراض و رسیدگی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رئیس شعبه 149 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ یعقوبی
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای م.ع. نسبت به دادنامه شماره 49 مورخه 3/2/1392 صادره از شعبه 149 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن در مورد دعوای تجدیدنظرخواه مبنی بر مطالبه خسارت تأخیر تأدیه از ماترک مرحوم م.ح. به شرح دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم بر بی حقی صادر گردیده است با توجه به مجموع محتویات پرونده نظر به این که در این مرحله از دادرسی از ناحیه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجه و مدللی که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم نماید ارائه و عنوان نگردیده است و بر مبانی استدلال و استنباط دادگاه نخستین در رسیدگی به موضوع و صدور حکم و رعایت موازین قانونی و تشریفات دادرسی خدشه و خللی مترتب نیست و دادنامه تجدیدنظرخواسته مطابق دلایل موجود در پرونده وفق مقررات قانونی صادر گردیده است و ایراد تجدیدنظرخواه در حدی نیست که موجب حصول علم به وجود اشتباه در حکم مزبور گردد
لذا اعتراض قابل انطباق با جهات مقرر در ماده 348 قانون آیین دادرسی در امور مدنی نمی باشد در نتیجه دادگاه به استناد ماده 358 قانون مذکور ضمن رد تجدیدنظرخواهی به عمل آمده حکم تجدیدنظرخواسته را تأیید و استوار می نماید. این رأی قطعی است.
رئیس شعبه 31 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
بلاغی ـ شریعتی
نظر شما