در خصوص اتهام آقای ع.، فعلاً آزاد به قید قبولی کفالت، دایر بر ورود به عنف، با وکالت بعدی آقای س. وکیل دادگستری؛
توجهاً به جامع اوراق و محتویات پرونده و شکایت خانم ش. با وکالت آقای الف. وکیل دادگستری نظر به این که متهم با ارائه تصاویر سند مالکیتی حسب قانون (ماده 22 قانون ثبت) مالک و صاحب ملک شناخته می شود و از طرفی نیز حسب اظهارات خانم غ. که حین مکالمه با ش. که عنوان نموده:
(… صدای زنگ منزل آمد … از من پرسیدند زن عمو چه کار کنم در را باز کنم …) که حکایت از عدم وجود کلید منزل در ید متهم است تا نیاز به باز کردن درب از ناحیه خانم الف. نباشد و از طرفی نیز آقای م. اظهار داشته:
(به سفارش آقای م. در منزل ایشان (خانم شاکیه) داخل حمام داشتم شیر آب را تعمیر می کردم که خانم الف. شروع کرد به التماس کردن با صدای بلند و من از حمام آمدم بیرون و …) این در حالی است که متهم مالک خانه مورد ادعا است چرا شخص دیگری (به نام م.) باید برای تعمیر شیر حمام منزل وی سفارش می کرده است و از طرف دیگر نیز حسب دادنامه های پیوست پرونده ابرازی از ناحیه متهم، احکام خلع ید و اجرت المثل و ارسال اظهارنامه مبنی بر رفع تصرف در تاریخ 22/09/1391 که قبل از شکایت شاکیه بوده و نسبت به شاکیه بوده و به وی ابلاغ واقعی هم گردیده است.
نظر به این که هر کس بعد از اخطار به رفع تصرف، به تصرفات غیرقانونی خود ادامه دهد و بدون اذن در ملک دیگری سکونت یا رفت وآمد داشته باشد خود از مصادیق عنف تلقی می گردد.
النهایه با توجه به تناقض گویی مطلعین و اظهارات جانب دارانه ایشان، دادگاه به لحاظ عدم احراز عنصر مادی بزه ورود به عنف، با اعمال حاکمیت اصل برائت با استناد به اصل سی و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متهم موصوف را از اتهام انتسابی تبرئه می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران است.
رئیس شعبه 1150 دادگاه عمومی جزایی تهران- کریمی
در خصوص تجدیدنظرخواهی الف. به وکالت از ش. نسبت به دادنامه شماره 4300979 صادره از شعبه 1150 دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن در خصوص تبرئه ع. از اتهام ورود به عنف معترض خواستار نقض و محکومیت متهم می شود؛
توجهاً به مندرجات پرونده خصوصاً توضیحات طرفین و اظهارات مطلعین چون از ناحیه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض مؤثری که موجبات نقض دادنامه معترض عنه را فراهم نماید ابراز و عنوان نگردیده و تجدیدنظرخواهی با هیچ یک از موارد مندرج در ماده 240 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مطابقت ندارد، علی هذا دادگاه اعتراض را مردود دانسته و مستنداً به بند الف از ماده 257 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه معترض عنه را تأیید می نماید. این رأی قطعی است.
شعبه 9 دادگاه تجدیدنظراستان تهران – رئیس و مستشار
سیدابوالحسن موسوی – رضا نوری
نظر شما