امروز: ۲۲ آذر ۱۴۰۳
روزنه ای به حقوق

گفتار دهم: اصل مستند و مستدل بودن آراء مراجع

یادداشت های حقوقی تاریخ انتشار: 21/11/13 بدون نظر   1514 بازدید

اندازه فونت    
گفتار دهم: اصل مستند و مستدل بودن آراء مراجع

اصل مستند و مستدل بودن آراء دادگاه

«در دادرسی اقناع هنگامی تحقق می‌یابد که نتیجه‌ای که قاضی به آن دست یافته است مطابق منطق امور و لازمه قواعد عقلی باشد».[1]

منظور از مستدل بودن آراء در حقوق مضووعه، بیان اسباب واقعی و قانونی است که قاضی را به سوی حکمی که صادر نموده رهنمون گردیده است. و مراد از اسباب واقعی ذکر حقایق و دلایلی است که قاضی به استناد آنها رای را انشاء کرده است.

در قانون اساسی اکثر کشورها به ذکر این نکته اکتفا شده است که احکام دادگاه‌ها باید مستدل و مستند باشد و قانون آیین دادرسی کشور ما هم نیز دادرسان را مکلف نموده است که در انشاء رای جهات، دلایل و مستندات، اصول و مواد قانونی را که برای براساس آن صادر گردیده ذکر نمایند.

اما در هیچ جای قانون ما و اکثر قوانین کشورها مستدل بودن تعریف نشده است و واقعیت هم این است که عدالت انسانی مصون از خطاء و اشتباه نیست، بنابراین باید معیاری جهت تشخیص عادلانه یا غیرعادلانه بودن رای یافت و این امر محقق نمی شود مگر اینکه قاضی اسباب رای خود را در متن رای ذکر نماید.

ذکر اسباب و مستندات رای موجب می‌شود که طرفین دعوی از عادلانه بودن تصمیمی که در خصوص موضوع متنازع فیه آنها صادر شده است مطمئن گردند و به راحتی آن را بپذیرند و به آن رضایت دهند. در غیر این صورت اعلام نارضایتی نموده و اعتراض نمیاند و در محاکم بالاتر شکایت کنند.

ذکر مستند و مستدل بودن رای، تضمینی است برای عدم قضاوت براساس سلایق شخصی قاضی و این خود قیدی است بر سلطه او در انشاء رای و وسیله‌ای است که دادرس را وادار می‌نماید که در هنگام انشاء رای مراقبت و دقت لازم را بنماید و رای خود را به گونه‌ای انشاء نماید که قابل توجیه باشد. و این امر در متانت تصمیمات قضایی اهمیت فراوان دارد.

مضافا بر آن مستدل بودن آراء وسیله‌ای است برای اقناع افکار عمومی جامعه و نظارت آن بر عادلانه بودن تصمیم دادرس و این امر علاوه بر اینکه امنیت قضایی در جامعه را فراهم می‌سازد بر رفتار اجتماعی اعضای جامعه و رعایت قانون از طرف آنها نیز تاثیر فراوان دارد. ضمانت عدم مستند و مستدل بودن احکام هم طبیعتا نقش آن رای در مراجع بالاتر است.[2]

[1] . خالقی، علی، پیشین، ص187.

[2]. همان، ص190.

گفتار اول

گفتار دوم

گفتار سوم

گفتار چهارم

گفتار پنجم

گفتار ششم

گفتار هفتم

گفتار هشتم

گفتار نهم

گفتار دهم

مطالب مرتبط

نظر شما

  • لطفاً از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
  • از ارسال دیدگاه های تکراری ، توهین به دیگران و ارسال متن های طولانی و اسپم خودداری نمایید.
  • از کلمات و اصطلاحاتی که محتوای نامناسب و توهین آمیز دارند در دیدگاه خود استفاده نکنید.
  • اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
رفتن به ابتدای صفحه