در تاریخ 21/03/91 خانم ف. با مراجعه به دادسرای عمومی و انقلاب … و در شعبه دوم دادیاری آن شهرستان اظهار داشته: (متهم) به عنوان خواستگار به خانه ما رفت و آمد می کرد و یک روز که کسی در خانه نبود با توسل به زور بکارت مرا از بین برد.
دلایلم گواهی پزشکی قانونی و اطلاع آقای م. است. متهم آقای ح. کلاً آشنایی با شاکیه و ارتباط با وی را انکار نموده است (صفحات 7 الی 12). فردی به نام آقای غ. نیز حضور متهم را در منزل شاکیه گواهی نموده است (ص 14)، لیکن به لحاظ تناقض در اظهارات وی و شاکیه پرونده به مرجع انتظامی اعاده و در آن مرجع و شعبه دوم دادیاری گواه اظهار نموده که مطالب وی کذب بوده است (صفحات 17 و 21)، لذا به نامبرده شهادت کذب تفهیم اتهام گردیده است.
فردی به نام آقای الف. نیز آشنایی شاکیه با متهم را گواهی کرده است (صفحات 37 و 38). آقای … هم خود را به وکالت از شاکیه معرفی و لایحه ای تقدیم کرده است. بالاخره از ناحیه آقای دادیار در خصوص زنای به عنف قرار عدم صلاحیت به اعتبار دادگاه های کیفری استان صادر و در سایر موارد رسیدگی ادامه یافته است (ص 56). با ارسال پرونده به دادگاه کیفری استان کرمان خانم ف. مجدداً شکایت خود را مبنی بر زنای به عنف مطرح نموده و توضیح داده که بعد از زنا شش ماه با متهم رابطه داشته است. گواهی پزشکی وی حاکیست به نظر مدخوله است. تعیین تاریخ ازاله بکارت مقدور نیست.
در معاینه مقعد آثار و علایمی دال بر دخول مشاهده نگردید (ص 65). متعاقباً خانم … نیز خود را به وکالت از متهم معرفی و در جلسه مورخ 20/06/92 طرفین و وکلاء آنان و نماینده دادستان حاضر و نسبت به موضوع رسیدگی، سپس دادگاه با اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه 9209973419000237-13/08/92 در خصوص اتهام آقای ح. فرزند … مبنی بر زنای به عنف حکم بر برائتوی صادر و با احراز اتهام به رابطه نامشروع مشارالیه را به تحمل بیست ضربه شلاق تعزیری محکوم نموده است که با ابلاغ رأی شاکیه و وکیل محکوم علیه نسبت به آن اعتراض نموده اند
.
در خصوص اعتراض شاکیه خانم ف. و خانم … وکیل محکوم علیه آقای ح. نسبت به دادنامه 9209973419000237 -13/08/92 صادره از شعبه یک دادگاه کیفری استان کرمان که به موجب آن نامبرده از اتهام زنای به عنف نسبت به شاکیه تبرئه، لیکن به اتهام رابطه نامشروع با وی به تحمل بیست ضربه شلاق محکوم گردیده است؛ با بررسی محتویات پرونده و نظر به این که رأی معترض عنه بر اساس تحقیقات و رسیدگی های انجام شده و در حدود موازین شرعی و قانونی صادر گردیده و در مقام تجدیدنظرخواهی نیز از ناحیه طرفین ایراد و اعتراض مؤثر و موجهی نسبت به رأی مذکور به عمل نیامده است، لذا با رد اعتراض طرفین و مستنداً به بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته تأیید و ابرام می گردد.
رئیس شعبه سی ام دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
کریم پور ـ دُرّی
نظر شما