اولاً: برابر ماده 7 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی 1394، در مواردی که مدیون ثابت کند که مال تلف حقیقی یا حکمی شده است و نیز در مواردی که مدیون در عوض دین، مال دریافت نکرده یا تحصیل نکرده باشد، اثبات ملائت مدیون (مدعی اعسار) بر عهده داین است و مطابق قاعده” البینه علی المدعی والیمین علی من انکر” بر دائن احکام مدعی بار میشود، زیرا وی مدعی ملائت مدیون است و بر مدیون احکام منکر بار میشود، زیرا وی منکر ملائت خود میباشد و این انکار در موارد یاد شده موافق اصل است، بنابراین، مدعی ملائت اگر نتواند آن را اثبات کند، وفق مقررات قانون آیین دادرسی در امور مدنی مذکور در مواد 270 و بعد این قانون و از جمله ماده 275 آن میتواند تقاضای سوگند نماید. بدیهی است در این صورت هرگاه مدیون از اتیان سوگند امتناع کند یا سوگند را به مدعی ملائت رد کند، با سوگند وی حکم به رد اعسار صادر میشود. در صورتیکه مدعی ملائت (داین) درخواست سوگند مدیون را نکند، دادگاه با عنایت به ماده 283 قانون اخیرالذکر، نمیتواند مدیون را سوگند دهد و اگر سوگند داد اثری بر آن مترتب نیست.
ثانیاً: برابر مواد 275 و 283 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی دادگاه نمیتواند بدون درخواست مدعی، مدعی علیه را سوگند دهد. لذا در فرض سؤال چنانچه مدعی ملائت (خوانده دعوای اعسار) تقاضای سوگند مدیون (خواهان اعسار) را ننموده باشد، امکان سوگند مدیون یا تجدید جلسه رسیدگی به این منظور وجود ندارد و با عنایت به اینکه پذیرش اعسار یا تقسیط بر اساس سوگند بستگی به چگونگی ادعای اعسار و ملائت و ادله ابرازی دارد و همواره مستلزم ادای سوگند نیست، لذا دادگاه بر اساس سایر ادله رأی صادر می کند.
ثالثاً: گرچه برابر ماده 362 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی 1379، ادعای جدید در مرحله تجدیدنظر مسموع نیست اما ابراز دلیل جدید، ادعای جدید محسوب نمیشود بنابراین در فرض سؤال، نظر به اینکه سوگند در زمره ادله اثبات دعوی محسوب میگردد، استناد به آن در مرحله تجدیدنظر بلااشکال است.
نظر شما