متوقف شدن تجدیدنظر خواهی در مواد 256 و 259 قانون آیین دادرسی مدنی
تبیین قسمت آخر مواد 256 و 259 آیین دادرسی مدنی و متوقف شدن تجدیدنظرخواهی؟ توضیح: در مواد 256 و 259 قانون آیین دادرسی مدنی در بحث معاینه محل و کارشـناس، پـس از بیان تکالیفی برای خواهان و تجدیدنظر خواه، در مواردی که دادگاه نتواند بدون معاینه محل و کارشناس انشای رأی کند، مقرر کرده است که در صورت عدم انجام این تکالیف درمرحله بدوی، دادخواست ابطال میشود و در مرحله تجدیدنظر، تجدیدنظر خواهی متوقف ولی مانع اجرای حکم بدوی نخواهد بود و چون «متوقف شدن تجدیدنظر خواهی» یک تأسیس جدید حقوقی است، روند اجرایی آن و تأثیری که بر دادرسی دارد و تکالیف طرفین دعوا، پس از متوقف شدن تجدیدنظر خـواهی، مورد سؤال واقع میشود؟ در این ارتباط قضات به نحوه درج عبارات و معانی لغوی آن و نیز چگـونگی تطـابق «متوقـف شدن تجدیدنظرخواهی» با «اصل مختوم بها» توجه کرده و بحث و بررسی نمودند.
موضوع توقف دعوا، مقتبس از منابع و مآخذ فقهی است که قبلاً در مورد بعضی از دعاوی و مسایل کیفری اعمال میشد. اخیراً بـا تصـویب قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 79، در امور و دعاوی حقوقی هم جـاری و تشـریع شده است. مراد از توقف دعوا، مسکوت گذاشتن و موقوف شدن جریان دادرسـی تـا پیـدا شدن دلیل و ایصال به مطلوب و صدور حکم مقتضی برابر موازین شرعی و قانونی اسـت. توقف دادرسی و دعوا به شرحی که در مواد 256 و 259 قانون آیـین دادرسـی مـدنی ذکـر گردیده، منصرف از توقیف دعوا و دادرسی مذکور در ماده 105 همان قانون است. در موارد توقف دعوا، موضوع فاقد وصف اعتبار امر مختومه است و علی القاعده پرونـده از جریان و گردش دادرسی خارج نمیشود. هرچند بین دو ماده مذکور این تفاوت وجود دارد که در ماده 259 در صورتی که دادگاه بدون انجام کارشناسی، حتّی با سوگند هم نتواند رأی بدهد، در مرحله تجدیدنظر دعوا متوقف میشود ولی در مـورد مـاده 256 ذکـری از اتیـان سوگند نشده است به نظر میرسـد کـه عبـارت آخـر مـواد 256 و 259 کـه مـیگویـد: « … تجدیدنظر خواهی متوقف، ولی مانع اجرای حکم بدوی نخواهد بود»، اجرای رأی بدوی را در صورت درخواست محکوم له بدوی مجاز دانسته، لکن با مفاد و متن مواد مغایرت دارد. اجمالاً لازم است که قانونگذار در موارد مذکور به طور روشن و مشـخص تعیـین تکلیـف کند، تا از ایجاد مشکلات برای دستگاه قضایی و ذوی الحقوق جلوگیری شود.
«متوقف شدن تجدیدنظر خواهی در مواد 256 و 259 قانون آیین دادرسی مـدنی، دارای اعتبـار امر مختوم نبوده و تجدیدنظر خواه هر زمان امکان دادرسی تجدیدنظر را فـراهم کنـد دادرسـی ادامه خواهد یافت». از آنجا که بحث مربوط به متوقف شدن تجدیدنظر خواهی درباره قوانین شکلی اسـت، محـاکم باید از تفسیر خودداری و در چارچوب نص و تصریح قانون اقـدام کننـد و ضـمناً برابـر مـاده 330 قانون آیین دادرسی مدنی، اصل بر قطعی بودن احکام دادگاه های بدوی است، میتـوان گفـت وقتـی قانونگذار در مواد 256 و 259 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر کرده اسـت کـه اگـر فـرد تجدیـدنظر خواه بر خلاف تصمیم دادگاه از پرداخت هزینه کارشناسی و یا تأمین وسیله نقلیه بـرای انجـام قـرار معاینه محل که مورد نیاز دادگاه باشد خودداری کند، تجدیدنظر خواهی متوقف میشـود و ماننـد آن خواهد بود که اصلاً تجدیدنظر خواهی نکرده است پس دادگاه تجدیدنظر با بـاقیمانـدن در آخـرین حالت، پرونده تجدیدنظر خواهی را بایگانی و پرونده دادگاه بـدوی را بـرای اجـرای احکـام، اعـاده خواهد نمود و چنانچه پس از مدتی تجدیدنظر خـواه بـرای پیگیـری موضـوع بـا پرداخـت هزینـه دادرسی و غیره اقدام کند دادگاه تجدیدنظر موضوع رسیدگی را به جریان خواهد انداخت.
گروه اول: دادگاه تجدیدنظر با تعیین مهلتی جدید برای پرداخـت هزینـه، آن را بـه تجدیـدنظر خواه ابلاغ میکند و سپس با خـودداری تجدیـدنظر خـواه از تکلیـف قـانونی، ضـمن توقیـف دادرسی. پرونده را بایگانی خواهد نمود و موضوع تابع اصل امر مختوم به است. به هر حال وظیفه دادگاهها به هر صورت رفع ترافع و تخاصم میباشد و توقیـف دادرسـی بدون قید مدت و تعیین تکلیف موجب تالی فاسد دادرسی، دلنگرانی محکوم له و بـاقیمانـدن ریشه خصومت میشود، دادگاه تجدیدنظر در اجرای ماده 259 آیین دادرسـی مـدنی و قبـل از توقیف دادرسی، خود با استفاده از ماده 450 قانون آیین دادرسی، مدنی مهلت دیگری را بـرای تجدیدنظر خواه معین میکند و چنانچه او با ابلاغ مهلت از انجـام تکلیـف قـانونی خـودداری کند، رأی توقیف دادرسی و دستور بایگانی شدن پرونده را صادر خواهد نمود و ذینفع خواهد توانست پس از صدور قرار توقیف دادرسی از دادگاه بدوی اجرای رأی را بخواهد. گروه دوم: از نظر آثار فرقی بین ابطال دادخواست در مرحله بدوی و توقیف دادرسی در مرحله تجدیدنظر وجود ندارد. از عبارت «تجدیدنظر خواهی، متوقف» منـدرج در مـواد 256 و 259 قـانون آیـین دادرسـی مدنی نمیتوان به این نتیجه رسید که دادگاه تجدیدنظر میتواند با انجام خارج از موعد تکلیف قانونی از سوی تجدیدنظر خواه، مجدداً به موضوع رسیدگی کند. همان طـور کـه در دادرسـی کیفری هم «موقوفی تعقیب» اعتبار امر مختوم را دارد در این جا نیز به جهـت جلـوگیری از دور و تسلسل و برای انجام تکلیف رفع خصومت، متوقف شدن تجدیـدنظر خـواهی، ماننـد ابطـال دادخواست در مرحله بدوی، آثار قطعی داشت و درج عبارت «ولی مـانع اجـرای حکـم بـدوی نخواهد بود» در آخر مواد 256 و 259 مرقـوم، مؤیـد صـحت ایـن نظـر اسـت و قانونگـذار از عبارت «متوقف» منظور خاصی نداشته است.
نظر شما