اقامه دعوی وراث بر عدم تنفیذ وصیتنامه، به لحاظ مغایرت آن با مواد مربوطه در قانون امور حسبی
فردی وصیت خود را نزد شخصی باسواد و عالم شهر اظهار می¬دارد و او وصیتنامه را تنظیم مینماید. کاتب و دو نفر از وراث نیز ذیل وصیتنامه را امضا می¬نمایند. حال دو تن از وراث دیگر پس از گذشت حدود 9 سال از فوت مورث خود، با انتخاب وکیل به عنوان عدم تنفیذ وصیتنامه و ابطال آن و مندرجات متن آن و توقف عملیات اجرایی ثبتی و تصرف خواندگان طرح دعوا نمودهاند؛ الف: آیا به لحاظ اینکه وصیتنامه فوق هیچ یک از وصیتنامههای مندرج در مواد 276 و283 قانون امور حسبی نمیباشد و مفاد ماده 287 قانون فوق مبنی بر بیسواد بودن موصی را گواهی ننموده¬اند و هیچگاه اثر انگشت مفهوم امضا را نمی¬رساند، میتواند وصیتنامه بلااثر و غیرقابل تنفیذ شود و سرانجام ابطال گردد؟ ب: آیا تقاضای توقف عملیات ثبتی (اجرایی ثبتی) و تصرف خواندگان نیاز به ابطال تمبر دارد یا اینکه چون در ماده 16 آییننامه ماده 299 قانون امور حسبی درج گردیده است، نیاز به ابطال تمبر نمیباشد بلکه دادگاه رأساً مکلف به دستور توقف در موارد فوق می¬باشد؟
نشست قضایی (1) مدنی: اتفاقنظر اعلام شده صائب به نظر میرسد و به هر تقدیر وصیتنامه عادی نیز قابل ارائه و ابراز بوده و چنانچه حجت شرعی و قانونی بر صحت آن وجود داشته باشد، اعتبار آن محل تردید نخواهد بود و در صورت عدم قبول ورثه، در فرض احراز صحت صدور وصیتنامه، وصیتنامه مذکور تا ثلث معتبر است. با توجه به اطلاق ماده 19 قانون امور حسبی، صدور دستور موقت بر منع ثبت ملک تا رسیدگی نهایی امکانپذیر است و تقاضای دستور موقت بر مبنای قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مستلزم ابطال تمبر هزینه دادرسی دعوای غیرمالی است. اعمال ماده 6 آییننامه اجرایی قانون امور حسبی از طریق ادارات ثبت مربوطه مقتضی به نظر میرسد.
هر چند مواد فوق وصیتنامه را منحصر در موارد مذکور نموده است ولیکن شورای محترم نگهبان در نظریه شماره 12729 مورخ 18/8/1376 آن محدودیت وصیتنامه به سه نوع (رسمی، خودنوشت و سرّی) را خلاف شرع دانسته بلکه موارد فوقالعاده را تجویز نموده است و نظریه شورای نگهبان شماره 2639 ـ 4/8/1367 نیز فوت را در وصیتنامه خلاف شرع دانسته و ماده 291 قانون امور حسبی اشاره به این مطلب دارد که به جز وصیتنامههای مندرج در مواد 277، 278 و 287 وصیتنامه¬های نوع دیگری ممکن است وجود داشته باشد که اگر اشخاص ذینفع در ترکه به صحت وصیتنامه اقرار کرده باشند؛ قابل پذیرش می¬باشد. لذا درخصوص سؤال فوق هر چند سه نوع وصیتنامه مورد بحث نبوده است ولیکن این وصیتنامه در نزد عالم شهر و دو تن از وراث نگارش گردیده است و اثر انگشت می¬تواند در تأیید و تحکیم وصیتنامه نقش داشته باشد و دادگاه می¬تواند با تحقیق از کاتب و دو نفر شاهد نسبت به موضوع رسیدگی نماید و عدم رعایت مفاد ماده 287 نمی¬تواند تأثیری در عدم تنفیذ داشته باشد و رویه قضایی هم به همین صورت است. همین که احراز شود که موصی وصیت نموده است، کفایت می¬کند و اثر انگشت ضرری به موضوع نمی¬رساند و از طرفی نیز وراث از جمله خواهان¬ها در خصوص اصل وصیتنامه و یا امضای مورث خود انکار و ایرادی ننموده¬اند. در خصوص سؤال دوم، چون تقاضای صدور دستور توقف نموده است نیاز به ابطال تمبر می¬باشد و ذکر عبارتی در ماده 6 آییننامه ماده 199 قانون امور حسبی منع ابطال دادرسی درخصوص دو فقره دستور موقت را نمی¬رساند و ذکر توقف عملیات ثبتی مربوط به اداره ثبت است و اشاره¬ای به دادگاه ندارد.
نظر شما